مديريت و محدوديت هاي جامع - عقلايي تصميم گيري
سه شنبه ,۱ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۴:۲۷ | كدخبر:586
شايد مديريت را بتوانيم يكي از مهمترين فعاليتها در زندگي اجتماعي بشر امروز بدانيم. در عصر حاضر به مدد اين فعاليت است كه مأموريتها و اهداف سازمانها تحقق مي يابند ، از منابع و امكانات موجود بهره برداري مي شود، و توانايي و استعداد انسانها از قوه به فعل در مي آيد. مديران در انجام وظايف خود فرايندي را دنبال ميكنند كه شامل اجزايي چون ، برنامه ريزي ، سازماندهي ، نظارت و كنترل ، انگيزش ، ارتباطات ، هدايت و تصميم گيري است . مجموعه اين فعاليتهاست كه مديريت را شكل ميدهد و هماهنگي و نيل به اهداف را ميسر ميسازد.
مديريت را بگونه هاي متفاوت تعريف كرده اند . گروهي مديريت را علم و هنر هماهنگي كوششها و مساعي اعضاي سازمان و استفاده از منابع براي رسيدن به اهداف معين توصيف كرده ، و گروهي ديگر آنرا در قالب انجام وظايفي كه در فوق آمده بيان كرده اند. ( براي اولين بار گيوليك اين برداشت از مديريت را در قالب واژه POSDCORB بيان كرد. )
يكي از علماي مديريت و اقتصاد (Herbert A. Simon ) مديريت را تصميم گيري دانسته و اين وظيفه را بهترين و اصيل ترين وظيفه مديريت قلمداد كرده است . در مقوله مديريت و سازمان آغاز طرح نظريه هاي مديريت و سازمان را مي توانيم در سالهاي آغازين قرن بيستم جست و جو كنيم ، زماني كه وبر نظيه بوروكراسي را مطرح ساخت و تيلور و فايول اصول مديريت علمي و اداري را ارائه كردند. پس از آن نهضت روابط انساني و مديريت رفتار در دهه 30 شكل گرفت و آخرين مكتب با نظريه هاي سيستمي و اقتضايي پا به عرصه وجود نهاد و امروزه نيز اين مكتب ، تفكر غالب در مديريت و سازمان است .
ريچارد اسكارلت با در نظر داشتن سير تحولات تاريخي ، نظريه هاي سازمان و مديريت را به چهار گونه تقسيم ميكند:
1- سازمان بصورت سيستمي بسته است و رفتار انسان منطقي قلمداد ميشود. سازمان بعنوان ابزاري براي نيل به اهداف از قبل تعيين شده است.
2- سازمان بصورت سيستمي بسته و رفتار انسان اجتماعي است. كه ارضاي نيازهاي مادي و جسماني براي نيل به كارايي مورد تأكيد بوده است . التون ميو چهره شاخص و پايه گذار اينگونه نظريه هاست
3- سازمان بصورت سيستمي باز است و رفتار انسان منطقي فرض شده است .
4- سازمان با نگرش سيستم باز و قائل شدن به سرشتي اجتماعي براي رفتارهاي سازماني شكل گرفته است .
اگر فعاليتهاي مختلف مديريت را در نظر آوريد به وضوح ديده مي شود كه تصميم گيري جوهر تمام فعاليت هاي مديريت است ، در تعريفي ساده تصميم گيري عبارتست از انتخاب يك راه از ميان راه هاي مختلف كه شامل شش مرحله است:
1- تشخيص و تعيين مشكل و مسئله اي كه در راه تحقق هدف مانع ايجاد كرده است .
2- يافتن راه حل هاي ممكن براي رفع مشكل مذكور است .
3- انتخاب معيار براي سنجش و ارزيابي راه حل هاي ممكن .
4- تعيين نتايج حاصل از هر يك از راه حل هاي ممكن .
5- ارزيابي راه حل ها از طريق بررسي نتايج حاصل از آنها .
6- فرايند تصميم گيري انتخاب يك راه از ميان راههاي مختلف و ارائه بيانيه تصميم.
در تصميم گيري شيوه هاي جامع - عقلايي گوناگوني ارائه شده ، مانند ارزيابي و انتخاب - برآورد و محاسبه احتمالات - درخت تصميم و .... كه در اين شيوه ها ، هدف يافتن بهترين راه از ميان طرق ممكن است . اما پاره اي از صاحبنظران مديريت بر آن خرده گرفته و تصميم گيري را بدين صورت غير عملي و امري ايده آل و دور از دسترس قلمداد كرده اند. شيوه هاي جامع - عقلايي تصميم گيري محدوديت توانايي ذهني انسان ، محدوديت اطلاعات ، و محدوديت هاي زماني و مالي كه مديران و تصميم گيرندگان در دنياي واقه با آنها دست به گريبان اند ، ناديده انگاشته و خود را در دنيايي دور از واقعيت محبوس ساخته اند. مديران و تصميم گيرندگان توانايي جامع و كامل ، يافتن بهترين ها را ندارند. بعبارت ديگر تعقل آنها محدود است . آنها اغلب اوقات ترجيح مي دهند بجاي بهترين هاي ايده آل به راه حل هاي رضايت بخش عملي بپردازند. آنان كمتر به دنبال نظريه براي اخذ تصميم هستند ، زيرا به تجربه دريافته اند كه اغلب اوقات براي مسئله آنان نظريه وجود ندارد و محدوديت هاي زماني و مالي هم به آنها اجازه بلند پروازي هاي علمي محض را نمي دهد. آنان با مسائل برخوردي واقعي دارند و لزوما تمامي جنبه ها و عوامل موثر بر آنها مورد ملاحظه قرار نمي دهد ، نه به دليل آنكه نمي خواهند ، بلكه به اين دليل گردآوري اين اطلاعات فراتر از توان آنهاست ، يا كوشش در اين راه چندان ثمر بخش نيست. آنان به مدد تجربه ها ،قضاوتهاي ذهني ، مقايسه هاي محدود و تغييرات تدريجي و جزئي در تصميم هاي قبلي و با اطلاعاتي كه در دسترس دارند تصميم مي گيرند و تصميمهايشان اگر چه ممكن است بهترين نباشد ، ولي در دايره امكانات آنها قابل قبول و رضايت بخش بشمار مي آيد. بنابراين نبايد شيوه هاي تصميم گيري را صرفا به شيوه هاي جامع- عقلايي و كمي محدود كنيم ، بلكه در عمل بسياري از روشها كه آنگونه منظم و روشمند طراحي نشده اند ، براي مدير بصورت شيوه اي مطلوب در مي آيند و امكان اخذ تصميم در شرايط موجود را براي او فراهم مي كنند. مديران اغلب اوقات نمي توانند براي حل مشكل خود و يافتن پاسخ ، به دنبال نظريه هاي مفصل و پيچيده تصميم گيري بروند ، در حاليكه با مقايسه و تغييرات جزئي ، ساده تر تصميم مي گيرند و به مقصود مي رسند.
آنچه در اين مقاله بعنوان محدوديتهاي شيوه جامع- عقلايي تصميم گيري بيان شد ، نظراتي هستند كه در اين زمينه ابراز شده اند ، اما بايد بخاطر داشته باشيم كه ذكر اين نكات براي روشن شدن بحث تصميم گيري است ، نه بعنوان رد شيوه جامع- عقلايي و روشهاي كمي تصميم گيري. همچنين منظور اين نيست كه تصميم گيري نبايد تابع قاعده و يك شيوه منطقي و منظم باشد ، بلكه هدف از ذكر نارسايي ها ، مطرح ساختن شيوه هايي ديگر است كه با واقعيات محيط و شرايط واقي سازمانها و مديران بيشتر مطابقت دارند و بهتر مي توانند پاسخگوي مديران باشند.
نتيجه ديگري كه از دكر نارسايي هاي جامع- عقلايي تصميم گيري حاصل مي شود اين است كه شيوه هاي مذكور خود را با واقعيات نطبيق مي دهند ، از تفصيلات و پيچيدگي هاي علمي محض پرهيز كنند ، و ايده آل گرايي را به كنار نهند ، ممكن است بصورت ابزار موثر و كاراتر در دست مديران در آيند.
زهرا دواچي - كارشناس مديريت بازرگاني و حسابداري
عضو شوراي مركزي بانوان كميته تدبير و اميد شهرستان لاهيجان